میبد و مطلبی از سایه بان
میبد، عروس کویر لوت
برای شهر کودکی و جوانی ام
آی شهر پر ستاره
شهر ماهتابی ام
بی تو سبز بی بهار
بی تو سرخ بی انار
سپید بی کبوترم
اه ای شهر آفتابی ام
با توام که آبی ام
کویر رنگ رنگ شادمانی ام
با تو سبز سبز پسته ام
هم قنات پر ز قصه ام
گل گل گلیم های بی قرار
کبود و سرخ و پرپرم
هنوز مست راز باغ های سنجدم
هنوز چکه چکه های عشق
از کوه پیر سبز
می چکد در پیاله ی دلم
آن سبوی پر ز خنده
کوزه های آه
پله های بلند آب انبار
دختران شرم
پسران نگاه
چه خنک، چه نجیبانه می گذشت
از سایه سار ساباتهای سار و چلچله
تابستان خیس مس
هنوز کاغذ بادهای من
بر فراز بامهای کودکی ام
در خانقاه اسمان
همچنان سماع می کنند
از کوچه باغ های باد و شن
با دفی پر از سپیده و گل های اطلسی
دارد گذر می کند
مادرم هنوز
و من صدا می زنم
از میان گریه و نی
عروس کویر لوت
خنیاگر سرودهای خسروانی ام
تو ایران من ایران من
من ایرانی ام
لندن، محمود کویر
برگرفته از سایه بان
من میبدی ام
عزیز میبدی
و
کشور حاصلخیزی مانند ایران با جمعیت قابل توجه جوان چرا نباید برطرف کننده نیازهای جوانانش باشد؟!
...
همیشه اسم و بحث جوانان در همه محافل برده می شود، اما این آیا به جای شعار دادنها و یا برگزاری انواع و اقسام همایشها و سمینارها توانسته ایم، کار مثبتی برای جوانان بکنیم؟ تمام کشورهای پیشرفته برای ثانیه به ثانیه جوانان خود برنامه ریزی می کنند تا به بطالت نگذرد، اما جوان ایرانی بهترین ساعت عمر خود را که هرگز قابل بازگشت نیست، براحتی هدر می دهد.
وقتی پای درد دل آنها می نشینی بحث گله و گله گذاری شروع می شود پایان آن ناپیداست
چرا باید مغز و فکر و اندیشه جوان ایرانی که از بالاترین ضریب هوشی برخوردار است این چنین با بیکاری و بزهکاری مختل شود